سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شما را به پنج چیز سفارش مى‏کنم که اگر براى دسترسى بدان رنج سفر را بر خود هموار کنید ، در خور است : هیچ یک از شما جز به پروردگار خود امید نبندد ، و جز از گناه خود نترسد ، و چون کسى را چیزى پرسند که نداند شرم نکند که گوید ندانم ، و هیچ کس شرم نکند از آنکه چیزى را که نمى‏داند بیاموزد ، و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى ایمان را چون سر است تن را ، و سودى نیست تنى را که آن را سر نبود ، و نه در ایمانى که با شکیبایى همبر نبود . [نهج البلاغه]
امروز: سه شنبه 103 آذر 6

هوالحق

 

تب انقلاب

اینروزها تب انقلاب در خاورمیانه و شمال آفریقا همچنان در حال دگرگون سازی کشورهای منطقه و تغییر معادلات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی جهان است . از منظرسیاسی ، تعابیر و تفاسیر گوناگون و گاه متضادی در مورد این انقلابها صورت گرفته و بخصوص  سیاستمداران غربی سعی در انحراف و مصادره ی انقلابها در جهت منافع استکباری خود دارند .

اما از منظر جامعه شناسی به نکات قابل توجهی در ارزیابی این انقلابها بر می خوریم به برخی از آنها اشاره می شود.

1-چارچوب تبیین

بیش از دویست سال است که مدلسازی و تبیین انقلابهای متعدد جهانی از مباحث مهم مکاتب جامعه شناسی سیاسی بشمار میرود و نظریه پردازان مختلف سعی در تطابق الگوهای نظری خود با انقلابهای گوشه و کنار جهان داشته اند . شاید برخی از ملاکها و فاکتورهای انقلاب ، در نظریات کارکردگرایانه ( مانند محرومیت نسبی ، سرکوب غرایز ، تعارض ارزشها با محیط و ...) را بتوان در انقلابهای شمال آفریقا و خاورمیانه مشاهده نمود ، با اینحال دامنه ی نظری و استراتژیک این انقلابها در چارچوب نظریات متعارف مارکسیستی و ساختی-کارکردی نگنجیده و بسیار فراتر از آنهاست . در این انقلابها که نقطه ی آغاز آنها را میتوان انقلاب    اسلامی ایران در نظر گرفت، عامل "دین " نقشی حیاتی در وقوع و امتداد آنها دارد . لذا چارچوبهای تئوریک سکولار قابلیت تبیین این انقلابها را ندارند .

2-بیداری و بسیج ملتها

در این مناطق پس از سالها حکومتهای دیکتاتور و سرکوبگر ، که نتیجه ای جز وابستگی و عقب ماندگی خارجی و فقر و فاصله های طبقاتی سرسام آور و رکود فکری و فرهنگی داخلی نداشت ، بسیج مردم از اقشار مختلف بصورت خودجوش سربرآورده که مهمترین عامل آنرا میتوان تغییر بنیادین در "نگرش"‌و " منش مشترک" افراد جامعه دانست . بطوریکه دیگر مانند گذشته چارچوبهای فکری - سیاسی حاکم و مورد تایید غرب را بر نمی تابند و بهر قیمتی در صدد شکستن چارچوبها و سنتهای موجود بر آمده اند .

3- تبلور ارزشها

هویت هر انقلابی با ارزشها و شعارهای آن شناخته می شود و هرچه بعد ارزشی یک انقلاب برجسته تر باشد ، عمق و محتوای آن نیز بیشتر است . در این انقلابها ارزشهایی همچون ازخودگذشتگی و شهادت طلبی ، همبستگی ملی و پایبندیهای دینی ، عدالت طلبی و ستیز با سلطه ی خارجی و داخلی در حد اعلای آن مشاهده می شود .

 

4- اسلام انقلابی

سالهاست که (به استثنای انقلاب اسلامی ایران و تعدادی از جنبشهای محدود اسلامی ) اکثر قریب به اتفاق جوامع اسلامی ، تحت سلطه ی استعمار و استکبار سنتی و نوین غرب ، از جهات سیاسی،اقتصادی و بخصوص فرهنگی عقب نگه داشته شده اند و چهره هایی از اسلام محافظه کار وسازشگر  در این جوامع مورد قبول و اجرا بوده است. مسلمانان در جهان بعنوان ملتی عقب مانده و متحجر معرفی شده اند و حاکمان این ممالک در تعظیم و جلب نظر غربیان گوی سبقت از هم ربوده اند . حتی اغلب روشنفکران مسلمان نیز مبانی نظری پوزیتیویستی غرب را سرلوحه ی تفکرات و نظریات خود قرار داده اند.  اما در این زمان ، موج بیداری اسلامی در میان انبوه مردم با مرکزیت و پرچمداری ایران ،چهره ای انقلابی و مصالحه ناپذیر از اسلام را در جهان به نمایش گذاشت .

5- نقطه ی عطف

قرنهاست که مبانی نظری سکولار غرب در مقابل مبانی نظری دینی ( و بخصوص اسلامگرایی ) قد علم کرده و این تقابل ، در برهه های مختلف تاریخی به اشکال متفاوتی نمایان شده است . با توجه به اوج گیری مباحث آخرالزمانی از سوی علمای اسلامی و نظریه پردازان غربی( و در راس آنها صهیونیستها) ، زمانی که در آن بسر میبریم و مکان و موقعیت جغرافیایی وقوع این انقلابها ، نقطه ی عطفی در نبرد تاریخی اسلام و غرب بشمار می رود و نتیجه این انقلابها نیز سهم بسزایی در تعیین مسیر این مبارزه خواهد داشت .

در پایان لازم به ذکر است که با توجه به خصوصیات ذکر شده ، و اینکه مبانی نظری جامعه شناسی سکولار قادر به تحلیل و تبیین این انقلابها نیست ، نظریه پردازان غرب، بناچار به ادبیات و مبانی نظری اسلامی و دینی روی خواهند آورد تا بتوانند مدیریت و رهبری فکری و نظری انقلابها را  بنفع خود در دست گیرند که غفلت از این امر نتایج ناگواری را برای امت اسلامی ببار خواهد آورد.

والسلام 

 


 نوشته شده توسط الف-صادقی در دوشنبه 89/12/16 و ساعت 6:9 عصر | نظرات دیگران()

هوالشهید

مقایسه جامعه شناختی ولایی کوفه و ایران(قسمت دوم)

«نقش مردم»

هرچند مشروعیت تکوینی یک نظام ولایی ، با انتصاب از جانب خداوند تضمین می گردد ، اما ضامن مشروعیت سیاسی و پاگرفتن ، تحکیم و بقای یک نظام ولایی ، اقبال و حمایت مردم از ولایت است .

در جامعه ی کوفه یکی از عواملی که باعث عدم تحکیم نظام ولایی در زمان امام علی علیه السلام و پا نگرفتن چنین نظامی در زمان امام مجتبی و امام حسین علیهم السلام شد ، عدم مقبولیت و حمایت از جانب عامه ی مردم بود . غفلت عوام و پیروی کورکورانه ی آنها از خواص و سران قبایل ، برای مردم کوفه به یک سنت و رویه ی همیشگی مبدل شده بود و بعبارتی «شاخص» برای تشخیص و انتخاب مردم کوفه ، خواص بودند و نه ولایت .

تنها قلیلی از مردم که یا خود سنت شکنی کرده ، و یا از معدود خواص با بصیرت و یاران خاص ائمه پیروی کرده بودند ، توانستند در لحظات سرنوشت ساز به یاری ولی خدا بشتابند .

و اما در ایران(پس از انقلاب) بر خلاف مردم کوفه ، از همان ابتدا «شاخص» و معیار برای مردم ، « ولایت » بود و نه خواص .

هر چند در این سالها خواص و نخبگان سیاسی با خط مشی های متعدد در صحنه ی سیاست ایران ظاهر شده و با طرق مختلف سعی در کسب توجه و حمایت ملت برای در اختیار گرفتن مناصب قدرت بوده اند ، اما مرجع نهایی قاطبه ی مردم برای تشخیص ، تصمیم و انتخاب ، راه و خط اصیل ولایت بوده است .

از طرفی نقش خواص و نخبگان سیاسی در جامعه همانند پل رابطی میان مردم و ولایت بوده و بر ارتباط میان عامه ی مردم و ولایت تاثیرگذار بوده است . کمااینکه در برخی از دولتها ، خواص سعی در تضعیف و زیرسوال بردن جایگاه ولایت در نظر مردم نمودند و بذر شک و تردید و فتنه را در جامعه و افکار مردم و بخصوص دانشجویان پاشیدند تا اصل ولایت را خدشه دار و نظام ولایی را مبدل به نظام سکولار نمایند . اما برخلاف کوفیان ، هوشیاری غالب مردم ایران ( هرچند پس از مدتی ) باعث طرد خواص منحرف ، و بازگشت به خط اصیل ولایت شد .

اما در برخی از دولتها ، خواص با بصیرت ، نقش مثبتی را در تحکیم پایه های ولایت و اقبال بیشتر مردم به امر ولایت داشته اند که همین امر بر مقبولیت خود آنها نیز افزوده است و این نشانگر هم افزایی مشروعیت سیاسی جایگاه ولایت و خواص در جامعه ی ایران می باشد .

در پایان می توان به این نتیجه رسید که یکی از مهمترین وجوه تمایز شکل گیری و تحکیم نظام ولایی در ایران امروز با کوفه ی دیروز ، را می توان در میزان بصیرت و چگونگی پیروی مردم از خواص یا ولایت در لحظات حساس بر شمرد .

 

والسلام.


 نوشته شده توسط الف-صادقی در دوشنبه 89/9/29 و ساعت 9:14 عصر | نظرات دیگران()

هوالشهید

 

مقایسه جامعه شناختی ولایی کوفه و ایران(قسمت اول)

 

مقوله ی «ولایت» در برهه های متعددی از تاریخ اسلام و بخصوص شیعه همانند محکی ملتها را به امتحان کشانده و همچون شاخصی ، حق را از باطل شناسانده و تنها اقلیت برحقی در جوامع گوناگون توانسته اند از این پل صراط ، بسلامت گذر کنند.

از میان این جوامع ، جامعه ی کوفه در زمان اولین امامان معصوم ، و ایران در زمان معاصر و آخرین امام معصوم را می توان بعنوان شاخصترین مواردی یاد کرد که در مقاطع حساسی در معرض این محک امتحان قرار گرفته بوده و هستند .

برای مقایسه ی اجمالی رویکرد مردم نسبت به ولایت در ایندو جامعه ، خوب است نگاهی به ساختارها و روابط حاکم بر این جوامع بیندازیم .

 شهر کوفه در زمان عمر بعنوان پایگاهی نظامی تاسیس شده بود که در طول فتوحات متعدد شهرهایی از ایران نیز تحت امر آن در آمده بودند . از نظر جمعیتی شامل قبایل متعدد با رویکرد نظامی بود که تعدادی از آنها علوی و شیعه بودند . در طول زمان و با جنگها و فتوحات و جمع آوری غنایم ، عده ای از قبایل و سران توانستند بمرور از توده ی مردم جدا شده و خود را در طبقه ی اشراف اقتصادی و نخبگان سیاسی کوفه جای دهند و در مقاطع حساس تاریخی نقشهای اساسی ایفا کنند . بدین ترتیب ساختار طبقات اجتماعی این شهر شامل 1.عامه ی مردم (که از نظر سیاسی ، اقتصادی و فکری در سطح متوسط و پایین بودند ) ،2. نخبگان و خواص فکری ،سیاسی و اقتصادی 3. حکومت مرکزی( که زمانی مرکز خلافت و ولایت امام علی(ع) و پس از ایشان بدست معاویه و یزید افتاد)

در آغاز امامت و ولایت ائمه ی اطهار علیهم السلام ، شهر کوفه بعنوان یکی از کلیدی ترین و مهمترین جوامع قلمروی اسلامی مطرح بود . اما ملاحظه ای در کیفیت رابطه ی مردم با نهاد امامت و ولایت نشان می دهد که این رابطه هیچگاه از ثبات و استحکام کافی برخوردار نبوده و با عوامل مختلفی دستخوش تغییر و تحول می شد.

بطور خاص در زمانهای امام علی ، امام حسن و امام حسین علیهم السلام ، می بینیم که با وجود ابراز ارادت و حمایت خواص و عوام مردم از این ائمه ، عواملی همچون برنامه ی تبلیغاتی ، تهدیدات و تطمیعات سیاسی و اقتصادی از جانب دستگاه قدرتمند معاویه و سپس یزید توانست ابتدا نخبگان و اشراف کوفه را از مدار ولایت خارج نماید ، سپس یاران خاص و مجاری ارتباطی امام با عامه ی مردم ( مانند مسلم و هانی در زمان امام حسین (ع) ) را حذف سیاسی کند و در نتیجه عوام غافل و بی بصیرت لاجرم به دنباله روی کورکورانه از نخبگان تطمیع شده پرداختند و در نهایت جبهه ای در مقابل امام معصوم ایجاد کردند و آنها را به شهادت رساندند.

اما ساختار اجتماعی جامعه ی شیعی ایران را نیز می توان همانند جامعه ی کوفه در سه گروه عامه ی مردم ، نخبگان سیاسی - اقتصادی - فکری ، و حکومت مرکزی دسته بندی کرد .(که پس از انقلاب اسلامی ایران ، فقیه جامعه الشرایط به نیابت عام از امام عصر ، در جایگاه ولایت و رهبری جامعه ی اسلامی قرار گرفت ).

وجوه تمایز سیاسی-مذهبی جامعه ایران با جامعه ی کوفه را می توان در چند نکته خلاصه نمود:

1-        در جامعه ی ایران(پس از انقلاب ) نیز مانند کوفه ، بارها نخبگان و خواص جامعه به بیراهه و انحراف کشیده شدند اما اغلب مردم بجای دنباله روی کورکورانه از آنها ( مانند کوفیان) خواص را با سنجه ی ولایت محک زدند و منحرفین را طرد نمودند .

2-        جامعه ی کوفه از وقایعی که منجر به شهادت امام علی و امام حسن علیهم السلام شد ، عبرت نگرفتند و برای بار سوم ، راه طی شده را دوباره طی کردند و خود را از ولایت سومین ولی خدا نیز محروم گرداندند . در حالیکه جامعه ی ایران سالها و بلکه قرنهاست که بواسطه ی عزاداری بر امام حسین (ع) واقعه ی عاشورا را مایه ی عبرت قرار داده و در مقاطع حساس ، راهش را با عبرتها انتخاب نموده است .

3-        ارتباط قلبی بین قاطبه ی ملت ایران و ولایت ، بر خلاف جامعه ی کوفه ، فراتر از سازو کارها و ساختارهای سیاسی و اقتصادی جامعه بوده است و ناکارامدی این ساختارها خللی را در دنباله روی مردم از ولایت ایجاد نکرده است .

4-        جامعه ی نوپای کوفه با زیربنای نظامیگری و قبایل جنگجوی عرب ، ( که گذشت زمان و اعانه ی بیت المال و ثروتهای بادآورده ، روحیه ی رزم و جنگاوری آنها را نیز به یغما برده بود ) فاقد عقبه ی مستحکم فکری و اعتقادی بودند و نتوانستند( یا نخواستند) تمایزی میان اسلام معاویه و یزید، با اسلام علی و حسین را تشخیص دهند . در حالیکه جامعه ی ایران دارای پشتوانه ای غنی و چند صدساله از افکار و اعتقادات ناب ائمه ی شیعه و یاران خاص و علمای طراز اول بوده است که تجلی همه ی آنها را می توان در انقلاب اسلامی و رهبری های دو ولی فقیه و شهادتها و رشادتهای بی شمار جوانان این مرز و بوم مشاهده نمود .

 

با وجود تمایزاتی که بین ایندو جامعه برشمرده شد اما ، باید در نظر داشت که تبلیغ و تهدید و تطمیع شیاطین دنیا همواره و بی وقفه خط انحراف نخبگان و توده ی مردم ایران و مسلمانان جهان را دنبال می کند و تنها راه محفوظ ماندن از انحرافات چیزی نیست جز ولایت ، بصیرت و عبرت .

                                                                                                  

ادامه دارد...

والسلام .

 


 نوشته شده توسط الف-صادقی در سه شنبه 89/9/23 و ساعت 4:44 عصر | نظرات دیگران()
   1   2   3   4      >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تب انقلاب
مقایسه جامعه شناختی ولایی کوفه و ایران(قسمت دوم)
مقایسه جامعه شناختی ولایی کوفه و ایران
[عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا