هوالولی                

فرهنگ سازی یهود برای جهانیان

کافیست عقربه ی زمان را یکی دوقرن به عقب برگردانیم !

تا پیش از یک قرن اخیر ، اقوام و ملتهای جوامع مختلف

به فراخور موقعیت جغرافیایی، پیشینه ی تاریخی و عقاید و افکارشان ،

فرهنگی متمایز از دیگران داشتند که در جزءجزء زندگی فردی واجتماعیشان نمود پیدا می کرد .

آداب و رسوم اهالی شرق، زمین تا آسمان متفاوت با غربیها بود .

خوراک و پوشاک مسلمانان با غیر مسلمانان ، مسکن شمالیها با جنوبیها ،

 آموزش ادیان مختلف ، روابط اجتماعی ، ساختار خانواده و جامعه ، هنرو ادبیات ،

 شغل و درآمد و ....همه و همه گویای گوناگونی فرهنگ و تمدن نقاط مختلف جهان بود .

اما در طول بیش ازیک قرن ، تئوری پردازان و برنامه ریزان یهود ،

با ایده ی "رهبری و برتری قوم برگزیده بر جهان" ، و با در دست داشتن دو اهرم

ثروت و رسانه ، پروژه ی جهانی سازی را با دست اندازی در فرهنگهای مختلف کلید زدند .

و  با نفوذ و استحاله ی فرهنگهای بومی ، بتدریج در حرکتی آرام و خزنده ، تمایز و ناهمگونی

فرهنگی جای خود را به تشابه و همگونی فرهنگی داد.

و امروز بعد ازبعد از گذشت بیش از صد سال ، در اغلب جوامع جهان ، آداب و رسوم و

عرف و سنت عمیق ، می رود تا به فراموشی سپرده شود و جای آنها را قوانین سطحی

زندگی مدرن پرکند.

امروز دیگر اعتقادات و فرهنگ بومی آدمها تعیین کننده نیست ؛

دیگر فرقی نمی کند مسلمان باشی یا مسیحی ؛ شرقی باشی یا غربی ؛

روستایی یا شهری ؛ ...

در هرصورت باید سیستم آموزشت مطابق با فلسفه ی اثباتی یهودیزده ی غرب باشد !

 در خانواده ات باید آزادی بی قید و بند برای زن و فرزندت حکمفرما باشد و

مردانگی و غیرتت را دفن کنی !

لباست را باید مطابق مد روز تنظیم کنی !

تغذیه و خوراک و بهداشتت باید مطابق با استانداردهای ... WOها باشد !

هنر و ادبیات را یونسکو نمره می دهد و علم و فناوریت را با ISI  و نوبل می سنجند !

فیلم و سینمایت هرچه هالیوودی تر و فاسد تر ، مقبولتر !

امروز زبان انگلوساکسونهای یهودمحور ، زبان فرهنگ مشترک است .

باید یادش بگیری تا انگ بیسوادی بر پیشانیت نخورد !

فلسفه ی زندگیت باید سر و تهش به اومانیسم ختم شود !

درآمدت از هر راهی و با هر نیرنگی که می توانی باید بیشتر و بیشتر شود !

ماشین و وسایل منزلت باید تا حد ممکن متظاهرانه تر و خیره کننده تر باشد !

تب مصرفت هر چه بیشتر و بیشتر و بیشتر !

امروز خطکشهای دست ساز یهود ، برای همه چیزت استاندارد گذاشته ؛

و تو اول باید خودت را با استانداردها منطبق سازی و خاصیت جوهریت را

در محلول آنها حل کنی ، و بعد هرچه می خواهی باش!

به خودت مربوط است اهمیتی ندارد ؛ مسیحی ، مسلمان ، سنی ، شیعه ...

امروز اوراق فرهنگ بومی ، فرهنگ اسلامی ، فرهنگ انسانی ما دارد در چنگال یهود

 مچاله می شود و ما ... فزین لهم الشیطان اعمالهم فهو ولیهم الیوم ...

 نوشته شده توسط الف-صادقی در شنبه 89/2/11 و ساعت 1:34 عصر | نظرات دیگران()

هو الحق المبین

چیرگی یهود بر اقتصاد جهانی

برای یهود ، پول یعنی همه چیز !

در طول تاریخ یکی از خصایص مهمی که یهود را متمایز کرده ، مال پرستی و ثروت اندوزی

 بهرقیمتی و از هر راهی بوده است .

از آنجا که یهودیان در جوامع مختلف همواره اقلیتی معدود بودند و این برای آنها نوعی احساس

 ناامنی بوجود می آورد ، برای تضمین بقای خود ، مبنای اصلی را برجمع آوری سرمایه و ثروت

(بخصوص با رباخواری) قرار می دادند و همین موجب تنفر و طرد مردم دنیا از آنها می شد .  

در حالیکه ربا در دین اسلام و مسیحیت کاتولیک حرام بود ، اما عقاید تلمودی  آنها ربا نسبت

به غیر یهودی را عمل حرامی نمی دانست (1) و در طول دو تا سه هزار سال ربا خواری از

تخصصهای آنها بود .

 اما آنچه که به یکباره یهود را مسلط بر اقتصاد جهان نمود ، رنسانس و انقلاب صنعتی در غرب

 بود که ریشه ی اصلی آن نیز ، ظهور جنبش پروتستان بر خرابه های کلیسای منفور و منحط

کاتولیک بود .

در مسیحیت جدید که بشدت تحت تاثیر آموزه های یهود بود ، دین بعنوان امری شخصی

به حاشیه و کنج خانه ها رانده شد و نادرستی عمل ربا و بسیاری دیگر از قواعد الهی

 لغو و رباخواری آزاد شد.

مارتین لوتر بعنوان یکی از رهبران مکتب پروتستان ، توجه و علاقه ی زیادی به آموزه های

 توراتی و تلمودی یهود داشت . او زبان عبری آموخته بود و به ستایش یهودیان بعنوان

« قوم برگزیده ی خداوند » می پرداخت .

لوتر که کشیشی مسیحی بود ، با پا گذاشتن بر روی تعالیم کاتولیک ،

رباخواری و انباشت سرمایه و تکاثر را امری پسندیده اعلام کرد و عملا راه را برای

ترویج اخلاق سرمایه دارانه هموار کرد و بدین ترتیب از قرن 16میلادی به بعد ،

سیر قهقرایی غرب و در رأس آن یهود ، بسوی اقتصاد آزاد و ثروت اندوزی نامحدود آغاز شد

 و کارخانه ی پولسازی یهود رونق یافت.

یهودیان بسرعت وارد شغلهای کلیدی و درآمدزا در جوامع غربی شدند ،

بانکهای اولیه ی متعددی را بر پایه همان سیستم ربوی خود بنا نهادند ،

صنایع را از حالت خرد و خانگی به سطح کلان و کارخانگی سوق دادند

و بدین ترتیب نبض اقتصاد نوین در دنیای غرب را بدست گرفتند .

ورنر سومبارت جامعه شناس آلمانی در کتاب خود ( یهودیان و حیات اقتصادی مدرن 1911م)

درمورد نقش یهودیان می نویسد : « یهودیان بودند که به بازار سهام و معاملات آن

جنبه ویژه ای بخشیدند و عملا بورس بازی را رواج دادند . سهم آنان در رشد بازار بورس ،

تخصصی بود که در دلالی و نیز در تمهید پیش فروش داشتند.در اواخر سده هجدهم میلادی

 این حقیقتی مورد قبول همگان بود که یهودیان پیشه بورس بازی و سهام را ابداع کرده بودند »

بدین ترتیب یهود در طول چند صد سال توانست نظام سرمایه داری مطلوب خود را بر

تولیدات صنعتی و سیستمهای بانکداری همه کشورهای جهان مسلط نماید و

در قالب سیستمهای پولی بین المللی (مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی)

و نیز شرکتهای صنعتی چند ملیتی بر بازارهای جهانی چیره گردد .

و این همان چیزی بود که زمانی سران یهود برای استقرار و حاکمیت صهیونیزم بر جهان

در مورد آن توافق کرده بودند :

« انحصار و وابستگی ثروت کشورها و بیرون آوردن ثروت‌های مستغلاتی (زمین)

 از دست دولت‌ها، تجارت صنعت و بورس بازی، رواج عیاشی و تجمل پرستی،

 افزایش دستمزدهای کارگری و گران کردن مایحتاج عمومی، ترویج عوامل

 هرج و مرج و میگساری، معنای مخفی تبلیغات و تثبیت آن بوسیله اندیشه‌های

اقتصادی ما (یهودیت) »(2)

و امروز در میان انفعال ملتهای دیگر ، یهود ، نقشی تعیین کننده بر نحوه ی تولید ،

 توزیع و مصرف کالا و خدمات در سراسر دنیا دارد و آنرا در راستای سلطه ی بلامنازع

صهیونیزم بر دنیا پیش می برد .

 در این میان اما ، مسلمانان و منتظران باید با تعمق در آموزه های اقتصادی اسلام ناب ،

 در مورد مولفه های خرد ( مانند تصحیح نحوه ی تولید، مصرف ، قرض ، وام ، ادای خمس و زکات ،

پرهیز از مصرفگرایی و تجملگرایی و ...) و کلان اقتصادی ( مبارزه با بانکداری و سیستمهای ربوی

در عرصه ی ملی و بین المللی، تحدید و کنترل مبادلات تجاری خارجی ، تقویت و ترویج 

تولیدات بومی و ... ) خود را از سلطه و نفوذ یهود نجات دهند و زمینه را برای پیروزی

حتمی اسلام بر یهود مهیا سازند .

 1-بر طبق مضامین تلمود ، هر عمل زشتی نسبت به همکیش خودشان (یهودیان ) نادرست ، 

اما در مورد سایرین رواست .

2- پروتکل ششم سران صهیونیزم

 نوشته شده توسط الف-صادقی در چهارشنبه 89/2/1 و ساعت 9:48 عصر | نظرات دیگران()

"هوالغالب"

نفوذ یهود بر سیاست جهانی

قدرت و سیاست دو روی یک سکه اند

و آنان که بدنبال قدرتند ، بناچار باید سیاست و سیاسی کاری

 را دریابند ؛

و یهود از آن جمله است .

در طول تاریخ ، یهود در هر جامعه ای که موجودیت پیدا کرده ،

از طرق مختلف بر سیاست آن جامعه نفوذ یافته

و مسیر آنرا بنفع خود تعیین نموده است .

از زمان پیدایش یهود در سرزمین مصر ، اشرار یهود ،

 یا در دربار فراعنه ی مصر باستان ، در لباس جادوگران و خواب نمایان مقاصد خویش را پیش بردند

و یا زیر لوای پیروی دروغین از حضرت موسی علیه السلام و حکومتهای قدرتمند حضرت داوود و سلیمان

 به کسب قدرت و فتنه گری و جادوگری پرداختند .

آنان بعدها در لباس کاهنان و مشاوران به امپراتوریهای عظیم روم و ایران ( هخامنشی ) راه یافتند

و گردونه ی سیاست جهان را به نفع خویش گرداندند.

در شرف ظهور اسلام ، علمای یهود بر طبق شواهد کتاب مقدس خبر از وقوع آن دادند و

شواهد تاریخی حکایت از نقشه ی شوم یهود برای از بین بردن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم )

قبل از بعثت ایشان دارد . اما تقدیر الهی بر آن قرار گرفته بود که اسلام ظهور نماید و در آخر الزمان حربه ی

الهی برای نابودی یهود گردد .

اشرار یهود باز هم بیکار ننشستند و در طول پیامبری حضرت محمد (ص) به انواع جنگها و فتنه ها دست زدند

و پس از رحلت ایشان هم براحتی و با نیرنگ ، به دربار خلفای اسلامی و بنی امیه و بنی عباس راه یافتند و

سعی در انحراف مبانی اسلام و افزودن قدرت خود نمودند .

از طرف دیگر در اروپای کاتولیک بعد از دوره ای فشار و سرکوبی که در برخی نقاط از سوی مسیحیان

بر یهودیان اعمال شد ، علما و اندیشمندان یهود توانستند با نفوذ خود نهضت اصلاح دینی (پروتستانتیزم ) را

جهت دهی کنند و در پی آن ، سردمدار رنسانس و شروع انقلاب صنعتی و کسب قدرت و ثروت در اروپا شوند .

از آنزمان تا کنون ، تاریخ شاهد انفعال مسلمین و مسیحیان و دیگر ملتهای جهان در مقابل سلطه ی یهود

 بر سیاست جهان بوده است .

از جمله حوادث سیاسی جهان که یهود بطور مستقیم و غیر مستقیم در آنها دخالت داشته میتوان به انقلاب

کمونیستی روسیه ، آمریکا و فرانسه ، جنگهای اول و دوم جهانی ، تقسیمات استعماری کشورهای جهان سوم 

 و برنامه ریزی برای تحمیق و  عقب نگه داشتن آنها ، ظهور و پرورش مارکسیسم و کمونیسم در شرق

و امپریالیسم و لیبرالیسم در غرب و ... اشاره کرد که قابل استناد و پیگیری هستند .

و امروز یهود ، در قالب صهیونیزم  به غده ای سرطانی تبدیل شده که بر تمام مراکز قدرت سیاسی جهان و بخصوص

آمریکا و اروپا سیطره دارد و در توانایی تعیین سیاستهای قدرتهای شماره ی یک جهان به جایگاه بیسابقه ای دست

یافته است .

اما مسلمانان با بیداری و آگاهی خود همچنان می توانند خاری در چشم یهود باشند و

بر این قدرت پوشالی غلبه کنند و این شبکه ی عنکبوتی را که بر جهان سایه افکنده را برچینند .

کما اینکه رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (رحمة الله علیه ) فرموده بود :

"ما مسلمانان خار چشم صهیونیزم هستیم و از این خوشبختی که خدا به ما عطا

فرموده است خوشحالیم . "

 نوشته شده توسط الف-صادقی در یکشنبه 89/1/22 و ساعت 6:1 عصر | نظرات دیگران()

«هوالمالک»

تاریخ اقوام جهان ، گویای آنست که قوم کهن یهود ، در طول تاریخ مسیری پرفراز و نشیب را پشت سر نهاده

و سرگذشتی متفاوت و منحصر بفرد را تجربه نموده است .

از آوارگیها و طرد شدنها تا سرکشیها و نافرمانیها در برابر اوامر خداوند و پیامبران متعدد الهی ؛

و از فقر و فلاکت تا تصاحب ثروتهای بادآورده و بی حد و حصر از هر راهی و با هر نیرنگی ؛

اما آنچه که در طول تاریخ و بخصوص در زمان کنونی قابل تأمل و پیگیری است ، جریانها و جریان سازیهاییست

که با نفوذ مستقیم و غیر مستقیم یهودیان منحرف ، به جنبه های مختلف زندگی بشری راه یافته

و هدف آنها چیزی نبوده و نیست جز اغوای اقوام و ملتهای دیگر ،

و اداره ی جهان بر طبق اعتقادات جعلی و منحرف خودشان ؛

این جریان در طول بیش از سه هزار سال ، با ترفندها و بخصوص مظلوم نماییهای متعدد در ادوار مختلف تاریخی ،

سعی در پیشبرد مقاصد و منافع خود داشته و مشخصه ی غالب فعالیتهایشان ، طمع سیری ناپذیر آنها

در کسب قدرت و ثروت ( بهر قیمتی) بوده است .

در قرن اخیر ، جریان یهود در قالب پدیده ی « صهیونیزم » خود را نمایان ساخته و با ابزار قدرت و ثروت و فریب ،

 سعی در گسترش سلطه و نفوذ خود بر تمامی جنبه ها و زوایای زندگی بشر دارد .

از مقوله های کلان مانند سیاست و اقتصاد و دین و فرهنگ گرفته ،

تا زمینه های خرد مانند اعتقادات ، نوع تفکر ، گفتار ، رفتار و نوع زندگی انسانها ،

می توان دستهای پیدا و پنهان یهود را مشاهده نمود.

زمان با سرعت به پایان خود نزدیک می شود

و  « یهود » ، بنا بر اعتقاد تاریخی خود که: « ید الله مغلوله(1) » می کوشد

تا هر چه بیشتر و عمیقتر ، جای « خدا» را در زندگی روزمره ی آدمها تصاحب کند

و مالکیت زمین و اداره ی جهان را از آن خود نماید .

هرچند بنا بر وعده الهی ذلت و بدبختی سرنوشت محتوم اشرار یهود است

( ضربت علیهم الذلة این ما ثقفوا الا بحبل من الله و حبل من الناس

و باءوا بغضب من الله و ضربت علیهم المسکنة ذلک بانهم کانوا یکفرون بایات الله

 و یقتلون الانبیاء بغیر حق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون (2)) ، 

اما بر حق طلبان و مومنان است تا با شناخت دقیق و مقابله با  فتنه گریهای آنها

زمینه را برای غلبه و ظهور قطعی حق در آخرالزمان فراهم سازند .(انشاالله)

1) مائده /64

2) آل عمران /112: آنها(یهودان ) محکوم به ذلت و خواری هستند به هر کجا متوسل شوند ، مگر به دین خدا و عهد مسلمین

در آیند و آنان پیوسته اسیر بدبختی و ذلت شدند از این رو که به آیات خدا کافر شده و پیغمبران حق را به ناحق کشتند که

این نافرمانی و ستمگری کار همیشه ی آنها بود.

 نوشته شده توسط الف-صادقی در یکشنبه 89/1/15 و ساعت 6:48 عصر | نظرات دیگران()

در فضای بیکران هستی ، از میان میلیونها کهکشان و ستاره و سیاره ، «زمین» ذره ای ناچیز بود

که انسان بر روی آن آرام گرفت .

«زمین» سکونتگاهی وسیع ، پاک ، غنی و پر از رمز و راز شد تا جولانگاهی شود برای اجسام و ارواح انسانها ،

تا هریک به فراخور ظرفیت جسمانی و روحانی خود ،

باری از آن بربندد ... بگذارد ... و بگذرد.

هزاران سال گذشته است ؛

انسانها همچنان می آیند ؛ جولانی می دهند ، بده و بستانی می کنند ؛ و می روند .

و زمین ، دیگر زمین هزاران سال پیش نیست .

زمین بکر دیروز ، آلوده و دستخوش هزاران سال تمدن دست ساز ،

و تاختگاه عقلانیت افسارگسیخته ی بشری گشته است ؛

و حقایق و ذخایر آن به یغما رفته و تباه گشته ؛

« ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس»(1)

انسان ، بهشت گمشده ی خویش را بر روی زمین جست  و

برای وصل به آن از هیچ طرح و نقشه ای فروگذار نبود ؛

خدای آسمانی و الهی به کناری نهاده شد و بازار خدایان زمینی داغ شد ؛

خدایان از پی هم آمدند و رفتند؛ تمدنها بر خرابه های تمدنهای منسوخ گذشته بنا نهاده شدند

تا به امروز که ؛

خدای بشر ، علم ابزاری و دانش تجربی است ؛

و علم بشر ، پایه و اساسش ، محوریت انسان در هستی است ؛

اقتصادش ، بر اساس استثمار ، و سیاستش بر پایه ی نیرنگ و استکبار است؛

اخلاق ، ریشه در سودجویی  و منفعت طلبی ؛

و فرهنگ ، بر پایه ی مصرف بی چون و چراست ؛

اما ،

دیری نخواهد پایید که پایه های این تمدن هم بعنوان آخرین تمدن بشری فرو خواهد ریخت

و مانند هزاران راز دیگر در دل زمین مدفون خواهد شد

تا زمان موعود فرا رسد ؛

روزی که سینه ی زمین از ننگ و تباهی بشر به تنگ آید ؛

و بلرزد برخود ؛  به سختترین شکل ؛

و داستان هزاران سال دست اندازی و زیاده خواهی و طغیان را بیرون ریزد و ... اخرجت الارض اثقالها(2)

و در مقابل چشمان مبهوت انسان ، هر آنچه در دل پنهان داشته همه را یکجا برون ریزد ...

و القت ما فیها و تخلت(3)

دور نخواهد بود ؛

آن روز . 

1. روم /41 : فساد و پریشانی به کرده ی خود مردم در همه خشکیها و دریاها پدید آمد .

2. زلزال/2: و بارهای سنگین اسرار درون خویش همه را از دل خاک بیرون افکند.

3. انشقاق/4: و هرچه در درون دل پنهان داشته همه را بکلی بیرون افکند .

 نوشته شده توسط الف-صادقی در پنج شنبه 88/12/20 و ساعت 2:52 صبح | نظرات دیگران()